اینجانب دختری 30 ساله هستم که از سال 1381 دچار بیماری "سیروز کبدی" شدم چه شبها و روزهایی که به سختی سپری کردم .
بواسطه این بیماری قادر به انجام کارهای شخصی خود نبودم حتی نمی توانستم غذایی بخورم و بیرون از منزل نمی رفتم و همیشه در خانه بودم.
شرایط من برای خانواده ام بسیار دردناک بود اما من همیشه به خدای یگانه ایمان داشتم و با خود می گفتم که هرچه اوصلاح بداند و بالاخره پس از 10 سال این انتظار به پایان رسید و معجزه ای رخ داد.
صبح روز چهارم مهرماه سال 1391ساعت 10 صبح از بیمارستان افضلی پور به من اطلاع داده شد که خانواده یک بیمار مرگ مغزی، اعضای عزیز از دست رفته خود را به بیماران نیازمند دریافت عضو اهداء می کند.
با تلاش های فراوان پزشکان و انجام تمام آزمایشات کبدی، بالاخره ساعت 9:30 صبح پنجم مهرماه با اهدای کبد پسر جوان 29 ساله ای که دچار مرگ مغزی شده بود، این پیوند بزرگ صورت گرفت.
پس از 10 ساعت در اتاق عمل بالاخره خداوند عمر دوباره ای به من داد.
در اینجا می خواهم از این خانواده کمال قدردانی و تشکر را داشته باشم و از درگاه خداوند متعال صبری زیاد و اجری بزرگ در این دنیا و آخرت برای این عزیزان خواستارم و امیدوارم این جوان با حضرت علی(ع) همنشین شود.
همچنین در پایان از تمام پرسنل اتاق عمل و پرسنل بخش پیوند کبد که پس از عمل جراحی، وقت خود را در هر ساعت از روزهایی که در این بخش بستری بودم گذاشتند و همانند یک مادر از من مراقبت کردم قدر دانی می کنم و خداوند به این عزیزان اجری بزرگ دهد.